انگلیس تبلیغات هلههولهها (junk food) را برای افراد زیر 16 سال ممنوع کرد
به گزارش خبرگزاری فرانسه این ممنوعیت که به هدف تشویق تغذیه سالم و مقابله با موج فزاینده چاقی کودکان از اول سال میلادی جدید به اجرا در میآید، شکل گسترش یافته ممنوعیت مشابه قبلی برای افراد زیر 10 سال است.
این ممنوعیت به طور خاص تبلیغات تلویزیونی برای مواد غذایی و نوشیدنیهای پرچربی، پرنمک و دارای قند زیاد را شامل میشود و بر اساس آن پخش آگهیها در مورد این هلههولهها در میان برنامههای مورد علاقه کودکان ونوجوانان زیر 16 سال متوقف خواهد شد.
بر اساس آمار رسمی که چندی پیش در انگلیس منتشر شد، در صورتی که روند فعلی ادامه پیدا کند، در 25 سال آینده نیمی از جمعیت این کشور دچار چاقی خواهند شد.
برخی از فعالان بهداشتی درانگلیس معتقدند که ممنوعیت جدید هم برای جلوگیری از همهگیری چاقی در این کشور کافی نیست و باید تبلیغات برای هلههولهها به کلی موقوف شود.
گوردون براون، نخست وزیر انگلیس، در ماه اکتبر گذشته آغاز اجرای یک برنامه جدید 100 میلیون پاوندی را اعلام کرد که هدف آن افزایش شمار ساعات تربیت بدنی در طول هفته در مدارس این کشور است.
منبع: همشهری آنلاین
پس ازپایان جنگ دوم جهانی نیمه غربی اروپای ویرانه که با کمک های مالی متفق قدرتمندش ایالات متحده رو به بازسازی عمومی می رفت اندک اندک چون ققنوسی از خاکستربرمی خواست وجانی تازه درکالبدش دمیده می شد. بازار تولید که کاملاَ بی رونق مانده بود. اروپای درمانده را به سوی مصرف گرایی کشاند. چرا که فروشگاه ها خالی بودند و شهروندان نیازمند اقلام روزمره . درنتیجه درسرتاسر اروپا بدل به بستری بی نظیر برای ارائه محصولات آمریکایی گردید . ودر این میان آنچه نقدینه ی بیشتری را راهی جیب کمپانی موفق می ساخت تبلیغات مناسب و تأثیرگذار بود. بی شک با حجم تخریب اروپا صورتی دردمند یافته بود. درنتیجه تبلیغاتی جذابتر به نظر می رسیدند که پررنگ و لعاب تر بودند.
در این سال ها عکاسی درمقام هنری مستقل شناخته می شد ومجله های بسیاری در سراسر اروپا و آمریکا به این هنر جوان اختصاص یافته بودند ، چه در سطح تکنیکی و چه به مثابه رسانه ای هنری . با پایان جنگ نخست تکنولوژی عکاسی روند روبه پیشرفت بی وقفه را پیش گرفته بود که پس از جنگ و تا پایان دهه 1930 انواع دوربین های تک لنزی انعکاسی ( SLR ) را به بازار روانه ساخت ، چنین امکاناتی سبب شد که استفاده از این رسانه گویا بسیار آسان تر ، ارزانتر وهمه گیر شود.
درسال 1947 امکان تازه ای پدید آمد که بسیار چنین روندی را تسریع نمود. دراین سال دکترادوین. اچ . لند در اتحادیه جامعه اپتیکی آمریکا دوربینی را ابداع کرد که عکس یک دقیقه ای می گرفت . و این تکنولوژی تا سال 1959 به سرعتی معادل 15 ثانیه رسید. سال های پس ازجنگ به دلایلی که برخی از آنها ذکر شد.
سال پیشرفت صنعت چاپ وبه اصطلاح دوران طلایی چاپ نامیده می شد. مجلات رنگی و مصور که با قیمت بسیار ارزان و درتیراژهای بسیار بالا ارائه می شد . همگان را به خرید محصولات و همچنین سفر وجهانگردی فرا می خواند . ازهمین رو دهه های 1940و 1950 را دوران مجله های گلاسه رنگی نیز می گویند .
فراتر از تبلیغات در سالهای پس از جنگ عکاسی مردم نگار مستند و خبری نیز خیزهای چشمگیری برداشت . برای مثال در سال 1947 عکاسان آزاد مستند و جنگ گروهی را تشکیل دادند با نام مگنوم . که نام آن همچنان معادل بهترین شکل عکاسی مستند وخبری است . درمجموع گستره ی وسیعی از سال های پس ازجنگ به عکاسی مستند گذشت هر چند هنرمندان مدرنیستی که در دوره جنگ مجال ارائه آثار هنرمندانه خود را نداشتند نیز فضایی یافتند تا به برگذاری نمایشگاه های هنری بپردازند. عکاسانی چون پیرسودر، مارتین مارتینک ، آنگوس مکبین ، امیلا مدکو! ...
درفاصله سال های 1945 تا 1965 چنان که گفته شد دوران رشد و شکوفایی آمریکا نامیده می شد . دورانی که شاید دیگر درتاریخ جهان برای هیچ حکومت سرمایه داری رخ ندهد . بدون شک شرکت های سرمایه دار اروپایی که درآن سال ها هنوز چیزی از سرمایه شان باقی مانده بود نیز راهی ایالات متحده شدند ،تا از رشد اقتصادی قاره دور افتاده بهره مند شوند ، بررسی هزینه های صرف شده در صنعت تبلیغات درفاصله سال های 40 تا 60 به سادگی به ما نشان می دهد که ابعاد ماجرا چقدر عظیم بود. تبلیغات چاپی موجود درمجلات و روزنامه ها از سال 1940 تا 1950 از مبلغ یک میلیارد دلار به 5/2 میلیارد دلار رسید و این رقم در سال 1960 با رشدی شگرف معادل 5/4 میلیارد دلار ثبت شده است که درمقایسه با سال 1935 رشدی 515 درصدی داشت . دوران اخیر دوران رشد سمت تازه ای در مطبوعات بود . این فرد یعنی مدیر هنری از اهمیت بسیاری برخوردار شد چرا که وظایفی چون کشف استعدادهای بالقوه ، بالفعل ساختن آن و تأیید و گسترش ایده های تبلیغاتی را برعهده داشت.
ویلیام برن باخ مدیر هنری برجسته آن سال ها در سال 1947 چنین می گوید: « تبلیغات دراصل متقاعد کنندگی است و متقاعد کنندگی نمی تواند یک علم باشد ، بلکه هنر است . » عکس های سال های پس ازجنگ همواره با شعاری سیاسی همراه بودند که با روحیه سیاسی اجتماعی همان سال ها تدوین می شد . شعارهایی اغلب بر اساس سیاست های جنگ سرد . با آنکه تأکید بر ساخت هنرمندانه عکاسی بسیار بیشتر از سال های 20 و 30 بود لیکن شکل تازه ای از هنر را در نظرمی آورد که برخوردار از دستور زبانی مشخص و توانایی بیانگری بود والتر نورنبرگ عکاس تبلیغاتی در سال 1940 چنین نوشته است : « عکس تبلیغاتی باید ایده داده شده را به فرمی ملموس ترجمه کند – آن چنان که برای بیننده کاملاٌ آشکار باشد و نمایانگر موضوع مورد فروش . »
وی چنین ادامه می دهد : « این مسئله به شکلی تلویحی بیانگر چهار ملاحظه مهم است ، نخست اینکه نباید تجربه حسی را با ادراک رومانتیک اشتباه گرفت . گاهی چنین چیزی رخ می دهد چرا که رمانتیسم باعث می شود تجربیات حسی برای متوسط مردم راحتتر قابل درک باشد و دوم آنکه بیان را نباید با توضیح اشتباه گرفت . توضیح دادن به معنای تبیین نمودن است . لیکن بیان کردن به معنای قابل درک نمودن تجربیاتی شخصی است . این بدان معناست که عکاس – اگر هنرمند باشد – باید از جزئیات پنهانی که می خواهد نشان دهد آگاه باشد و آن را برای نظاره گر بیان کند. به طوری که بیننده موضوع عکس را به همان شکل بفهمند وحس کند .
سوم این که واکنش مردم به یک اثر هنری غیرقابل محاسبه است و رویدادی از پیش تعیین شده وجود ندارد.
چهارم ، در اثرهنری فرم و محتوا همچون یک واحد یگانه در می آید و چنان به هم پیوسته اند که غیرقابل تفکیک می شوند . فرم بخشی ذاتی از بیان هنری است . » چنین ایده ای که ریشه هایش از دهه های 1930 اندک اندک تا سال های دهه ی 1960 بر این باور تأکید داشتند که مضمون یک آگهی تبلیغاتی سبب ترغیب مشتری به خرید می شود و نه فرم آگهی و همین تغییر نگرش سبب توجه بسیاری در رابطه میان متن و تصویر موجود در آگهی شد چرا که بر مبنای تجربه عمومی ، مخاطب در مواجهه با آگهی شامل عکس و متن ابتدا نگاهی گذرا به عکس می اندازد سپس متن را می خواند و درنهایت با دقتی بیشتر به تصویر باز می گردد.
شاید بارها شده که جای خالی یک مشاور تبلیغات را احساس کرده باشید تا شما را در فروش یک محصول و یا چگونگی ارایه خدمات با شیوه های خلاقانه یاری دهد.
شاید علاقه مند هستید که یک نشریه داخلی موفق برای شرکت یا موسسه خود داشته باشید. تا بتوانید بهتر با کارکنان و مخاطبان خود ارتباط برقرار نماید.
شاید نیاز به ارتباط مستمر و مداوم با مخاطبان خود را حس کرده باشید. ولی راهکار ارتباط با رسانه های جمعی را به عنوان یک کانال ارتباطی ندانید.
و شاید...
خلاصه داستان تیزر تبلیغاتی بانک صادرات:
نمایش استادیوم پرازتما شاگران جوان که منتظر ادامه مسابقه فوتبال هستند. سپس دراتاق فرمان استادیوم
( محل استقرارگزارشگران مسابقه ) دو گزارشگر در حالیکه به اشتباه کلید بلندگوی استادیوم درحالت روشن بوده وصدای داخل اتاق درحال پخش برای تماشاگران است با یکدیگر صحبت می کنند.
یکی ازگزارشگران به دیگری می گوید: « تا نیمه دوم شروع بشه من می رم بانک صادرات حساب قرض الحسنه بازکنم » . فرد دوم با تعجب می پرسد: مگر جوایز را اعلام کردند؟ و گزارشگر اول درحالیکه بلندگوی استادیوم کماکان صدای آنان را دراستادیوم پخش می کند جوایز متعدد و هنگفت بانک صادرات را یکی یکی برمی شمارد. ازجمله: برای 550 نفر به ارتفاع برج سپهر ( ساختمان شعبه مرکزی بانک صادرات واقع درتهران ) اسکناس 5 هزارتومانی ، 455 دستگاه سمند و ...
دراین لحظه جمعیت که به طور ناخواسته درحال شنیدن جوایز است با اعلام هر جایزه بیشتروبیشترتحریک و تشویق شده ودرنهایت دوان دوان و قبل از فرد گزارشگر اول خود را به شعبه بانک صادرات رسانده و مشغول افتتاح حساب می شوند.
با ورود داوران مسابقه و تیم ها درکمال تعجب با زمین خالی ازتماشاگر روبرومی شوند وبا صدای خنده وقهقهه خارج از صحنه وشعار « بانک صادرات ایران درخدمت مردم » تیزر به پایان می رسد.
نقد و بررسی
درتبلیغ بانک صادرات و اعلام جوایزآن ، داستان تبلیغ نمی تواند با مخاطب ارتباط برقرارکند، درطراحی پیام تبلیغاتی توجه به فرهنگ مخاطب یکی ازفاکتورهای با اهمیت است که باید مورد توجه قرارگیرد . علاقه به بازی فوتبال درایران به عنوان یک پدیده اجتماعی کاملاً جایگاه خاصی دارد. بطوریکه تماشاچی آگاه که برای دیدن یک مسابقه فوتبال و حضور دراستادیوم ورزشی با مشکلات زیادی مواجه است،به سادگی حاضر به ترک آن نیست.
اگرچه درطراحی پیام های تبلیغاتی می توان از فرهنگ مخاطب به نحو مثبت استفاده نمود ولی درپیام تبلیغاتی بانک صادرات نکاتی غیرواقعی و غیرقابل باور مطرح می شود که ناخودآگاه هدف پیام تبلیغاتی راباتوجه به فرهنگ مخاطب ناباورانه جلوه می دهد.
جهت آگاهی بیشتربه نکات زیر اشاره می شود:
1- امکان اینکه صدای رپرتاژ و گفتگوی خبرنگاران از بلندگوهای استودیوم پخش شود، غیرقابل قبول است زیرا مسئولیت گزارشگرهای بازی فوتبال که ازشبکه های رادیویی و تلویزیونی پخش می شود طی برنامه ای ازپیش طراحی شده و دقیق برنامه ریزی شده و سیستم فرستنده توسط کارگردان ازبیرون کنترل می شود.
2- با توجه به آگاهی مخاطبان تیزر و تماشاگران فوتبال درشرایط شلوغی بانک ها و ساعات کارآنها، همگی کاملاً آگاه هستند که نمی توان بین دونیمه بازی، خود را به بانک رساند و حساب پس انداز قرض الحسنه بازنمود.
3- چگونه می توان باورکرد که تماشاچیان بازی که با زحمت زیاد خود را برای تماشای بازی به محل مسابقه رسانده اند با شنیدن پیام غیرمستقیم مربوط به جوایز حساب قرض الحسنه بانک صادرات جایگاه بازی را ترک کنند. توجه داشته باشیم که معمولاً مسابقات درروزهای تعطیل درساعات فراغت مخاطبان پخش می شود و کارمندان بانک هم جزء همان مخاطبان هستند که درمنزل مسابقه را تماشا می کنند ولی درتبلیغ به ناگاه می بینیم که کلیه تماشاگران به سوی بانک صادرات سرازیرمی شوند تا حساب قرض الحسنه بازکنند.
4- اشتباه فاحشی که طراحان پیام های تبلیغاتی درایران مرتکب می شوند این است که ازیک رویداد پررونق اجتماعی ناشیانه درتبلیغات بهره می گیرند. درحالیکه استفاده از رویدادهای اجتماعی درطراحی پیام های تبلیغاتی یکی از شیوه های طراحی پویای اینگونه پیام هاست که باید به نحوی قابل قبول این موضوع صورت گیرد به طوری که مخاطب با توجه به شناخت خود بتواند آن را قبول کند.
5- ازسوی دیگر درزمین بازی تبلیغ بزرگ بانک صادرات را درکنار زمین می بینیم . آیا روند تبلیغ در تضاد کامل با نصب آگهی بانک صادرات درکنارزمین نیست ؟ بدین معنی که تبلیغ شنیداری غیرمستقیم را برتبلیغ دیداری مستقیم ترجیح می دهد!!
6- آیا هجوم تماشاچیان به بانک صادرات این اجازه را به پیام تبلیغاتی و تماشاگران می دهد که بین دونیمه حساب پس انداز قرض الحسنه بازکنند ودرجوایزآن نیز بهره مند شوند؟
7- درطراحی پیام تبلیغاتی علاوه بر پویایی و فراتر فکرکردن ازفرهنگ مخاطب باید به هدف کلی پیام تبلیغاتی هنگام طراحی توجه شود. اما متأسفانه امروزه دراکثر تبلیغاتی که غیرقابل قبول است با قراردادن صدای خنده گروهی ناشناس گویا تعمدی درکاراست تا پیام تبلیغ خنثی شود ، مثلاً دراینجا آیا نمی توان تصورکرد که صدای خنده خارج از صحنه مربوط به ساده لوحی تماشاچیان است؟!!
توضیح ویک مثال : برای یک تبلیغ موفق که پیام نهایی اش این است که با قهوۀ نسکافه خواب آلودگی صبحگاهی را هنگام کار می توانید خنثی نمایید. بازیگر تبلیغ، خواب آلوده ازخواب بیدارمی شود پس ازروشویی واصلاح با حالت خواب آلودگی موقع سوارشدن به اتوموبیل کوچک و روبازش متوجه می شود که تشک سفید رنگ رختخوابش به پشتش چسبیده است.
درمحیط کار درحالیکه تشک سفید به پشتش چسبیده و خواب آلوده است قهوۀ نسکافه را آماده می کندومی نوشد و ناگهان سرحال می آیدودر این حال فضای اداره را واضح می بیند ودرهمان لحظه با همکارش مواجه می شود که او هم دچار خواب آلودگی است و تشک سفید رنگی چسبیده به پشت داردودر این هنگام جرعه ای نسکافه به او می دهد.در همان لحظه تشکها از پشت آنها جدا می شود . در صحنه بعد لحظه ای است که ازپنجره های آسمان خراشها تشک های سفیدو یک اندازه مانند کبوتر ها رو به پایین رها می شوند.
به عنوان نمونه در این تیزر کلیه فضا سازی های غیر واقعی و غلوآمیز را ما باورمی کنیم. بخاطر طراحی جالب ،صحیح ، پویاو نیز نوع تبلیغ با تبلیغات سایر انواع قهوه متفاوت است و هم طنزی درآن نهفته است که با توجه به فرهنگ مخاطب درتضاد با شناخت او نیست .
رویدادهای مسابقه فوتبال، بانک صادرات و اعلام جوایز، هرچند سعی بر طنز گونه نشان دادن و اغراق بیش از حد پیام تبلیغاتی دارد ولی درتضاد با فرهنگ مخاطب وناباورانه است.
بازاریابی یعنی همگراسازی همه فعالیتهای شرکت در مسیر فروش بیشتر.
در واقع مهم نیست که بازاریابی را چه تعریف کنیم. مهم این است که بدانیم نمیشود در دنیای مدرن امروز بدون بازاریابی به فعالیت اقتصادی ادامه داد و باز مهمتر اینکه: بازاریابی همان تبلیغات نیست! بازاریابی ارایه محصول یا خدمت مناسب در بازار مناسب با قیمت مناسب است. ضمن اینکه اقدامات تبلیغاتی کوتاه مدت را نباید با بازاریابی اشتباه گرفت، در بازاریابی باید از مفاهیم ، تعاریف روشن داشت و به زمین و زمان بهصورت بلندمدت نگریست.
آنچه در این مقاله میخوانید محصول مطالعه یک کتابچه در زمینه بازاریابی است که رئوس مهم آن را برایتان آوردهام. این کتابچه از انتشارات اکسپرسیس وربیس است.
بازاریابی به همه کسب و کارها مربوط میشود. اما هنوز به درستی شناخته شده نیست و اغلب با تبلیغات و فروش اشتباه میشود.
بازاریابی چیست؟
بازاریابی بحثی درباره مشتریان و بازار است. یک شرکت برای آنکه موفق باشد باید اهداف خود را بر روی آرزوهای مشتری و الزامات بازار تنظیم کند. بنابراین بازاریابی از این منظر یک ابزار مدیریت است. بازاریابی آمیزهای از محصولات نوآورانه، ارزیابی آرا، حضور بروشوری، حضور اینترنتی، داشتن مجلات مخصوص مشتریان، داشتن برنامههای خبری و قیمتهای منطقی است.
برای معرفی مناسب یک شرکت لازم است اهداف، محصولات، نگرشها و کنشهای همه بخشهای شرکت در هماهنگی با یکدیگر باشند. تازه وقتی همه اینها فراهم بود، مدام باید در صحنه حضور داشت. در ضمن یادتان باشد انتشار کافی نیست. شرایط مدام در حال تغییر است و نمیتوان صرفا به اشتهار شرکت تکیه کرد. آنچه بسیار مهم است درک این نکته است: مفاهیم جامع
اما این مفاهیم جامع چیست؟ شرکتها به مفاهیم و استراتژیهایی نیاز دارند که نقاط تمایز آنها با دیگران را نشان دهد.
وقتی شرکتی حضور خود را در بازار برپایه یک مفهوم ارتباطی همگرا بنا کند خودش را در رقابتها بیمه کرده است و مفهوم ارتباطی همگرا هم چیزی نیست جز داشتن یک استراتژی که تمام اهداف، محصولات، نگرشها و کنشهای شرکت را همسو ساخته و در جهت آرزوهای مشتری بهکار گیرد.
تعیین اهداف
اهداف شرکت را میتوان از طریق سه پرسش استخراج کرد.
چقدر میخواهید بهدست آورید؟
چقدر باید بهدست آورید؟
چقدر میتوان بهدست آورد؟
پرسش اول (چقدر میخواهید بهدست آورید؟) در واقع پرسشی است که ملاحظات استراتژیک و برنامهریزی شرکت را هدف میگیرد و در اصل همان تعهدات کارکنان و مدیریت شرکت است که چقدر میخواهند.
اما پرسش دوم (چقدر باید بهدست آورید) تعیین میزان فروش و سود حاشیه مورد نظر است و قیمتگذاری را هم در برمیگیرد. و اما پرسش سوم (چقدر میتوان بهدست آورد!) به مواردی مثل پتانسیل شرکت و نیازهای بازار مربوط میشود.
روشن بودن و قابل اندازهگیری بودن اهداف
اهداف شرکت تا روشن و قابل اندازهگیری نباشند و نیز واقعگرایانه و قابل دستیابی نباشند، دست نیافتنی خواهند ماند. پس در هنگام تعیین اهداف باید مسوولیتها را هم مشخص ساخت، یعنی مشخص ساخت که چه کسی چه وقت چه کاری باید انجام دهد. در عین حال برای پرهیز از کشمکش و تضاد باید کاری کرد که اهداف دچار تناقض نباشند. اهداف باید دارای اعتبار و قابلیت اندازهگیری باشند.
اهداف عمومی بازاریابی
اهداف عمومی بازاریابی عبارتند از:
- بهبود موقعیت شرکت در بازار
- افزایش رضایت مشتری
- تقویت چهره شرکت
- ارتقای سابقه شرکت
نقش پایهای اطلاعات
ثبت پیوسته واکنشهای مشتریان (پس فرمتها) و بررسی پیوسته آنها و نیز آنچه مشتریان در ارتباط با بخش فروش شرکت مطرح کردهاند یک کار کاملا ضروری است. این اطلاعات باید توسط نرمافزارهای مناسب، ثبت و بههنگام شود.
شرایط فعلی و شرایط هدف
شرایط فعلی (The status quo) و شرایط هدف (Target situation) دو مفهوم مهم هستند.
شرایط فعلی شامل این موارد میشود:
- شرکت در چه بازاری فعال است؟
- موضع کنونی بازار چیست؟
- چشمانداز سیاسی، اکولوژیک و اجتماعی بازار از چه قرار است؟
- چه خدماتی ارایه میشود؟
- رقبای اصلی چه کسانی هستند؟
- این رقبا از چه استراتژیهایی استفاده میکنند؟
شرایط هدف
فلسفه هر شرکت بازتاباننده شرایط هدف است.
- هدف شرکت
- مزیتهایی که به مشتریان میدهد
- مسوولیت سیاسی و اجتماعی شرکت
- ارزشهای مشترک
- فرهنگ شرکت
آمیزه موفق بازاریابی
اما وقتی از نیازهای بازار خبر داشته باشیم و شرایط رقبا را هم بدانیم و به عبارت دیگر هم از وضع موجود و هم از شرایط هدف مطلع باشیم باید به ابزارهای رسیدن به اهداف فکر کنیم. معمولا در جعبه ابزار شکلدهی به اقدامات بازاریابی چهار عرصه متمایز به چشم میخورد: سیاست محصولات و خدمات: شرکت کدام محصولات را میخواهد به طرز سودآوری بفروشد و چه خدماتی میتواند آن را تامین کند؟
سیاست توزیع: اجرای سفارشهای مشتریان و گرفتن سفارشهای هر چه بیشتر
سیاست ارتباطی: بازار از محصولات و خدمات شرکت چه درسی میگیرد؟ چه چیزهایی میتواند به افزایش فروش منجر شود؟
قیمتها و قراردادها: چه نوع قیمتهایی میتواند به افزایش سفارشات منجر شود. چطور میشود مشتریان را به پرداخت بیشتر برای کیفیت بهتر ترغیب کرد؟
ایجاد تمایز
ایجاد تمایز مقوله بسیار مهمی است. مشاوره در این زمینه میتواند بسیار مهم باشد و بر کار تاثیر بگذارد و به ایجاد تمایزهای مورد نظر کمک کند. عمق بخشیدن به حضور رسانهای، سرویسدهی انعطافپذیر و کیفیت بالا همه میتوانند در این ایجاد تمایز نقش ایفا کنند.
جنگ قیمتها در بازار هم مقولهای است که میتوان با دادن سرویسهای بهتر با آن مقابله کرد.
مشتری با پای خودش نمیآید
مشتری خودش با پای خودش وارد محل کارش نمیشود. شما باید دنبال او بگردید. برخی از راهکارها:
در اینترنت جستوجو کنید
یکی از راههای رسیدن به مشتریان دستیابی به اطلاعات تماس آنها از طریق اینترنت است که میتواند به تدریج به ایجاد یک پایگاه دادهها از ایمیلها و اطلاعات تماس دیگران منجر شود. البته به یاد داشته باشید ارسال ایمیل ناخواسته هم تبعاتی دارد.
حضور نمایشگاهی
در نمایشگاهها حضور پیدا کنید و بروشورهای مربوط به خدمات و محصولات خودتان را ارایه کنید. حضور در هر نمایشگاهی که به نحوی از انحا بهکار شما مربوط باشد، موثر است.
استفاده از تبلیغات
تبلیغات هم یکی دیگر از راههای رسیدن به مشتریان است. هر چند که تاثیرات آن هم تعریف شده است و تا حدودی محدود هم هست تبلیغات ممکن است جلب توجه کند، اما الزاما به افزایش فروش منجر نمیشود. ارایه آگهی در نشریات تجاری و تخصصی میتواند موثرتر باشد.
خرید آدرسها
در دنیای امروز عدهای هستند که آدرس میفروشند و عدهای هم خریدار این آدرسها هستند. این آدرسها مثلا در آلمان از طریق اتاق بازرگانی این کشور فروخته میشود و اطلاعاتی چون منطقه، تعداد پرسنل، ارقام فروش و ...را در خود دارد.
فروش از طریق همه کانالها
دیگر مثل سابق نمیتوان به روابط فردی با مشتریان اکتفا کرد. باید از همه کانالها اقدام کرد تا به دامنه مشتریان افزود.
مدیریت وقت
همیشه مراقب مدیریت وقت باشید. نباید با صرف وقت فراوان یک کار را به پیش برد. باید هزینههای وقتهای اضافه را در نظر داشت.
مشتریان دایمی
مراقب مشتریان دایمی باشید. شرکتها میتوانند از طریق مشتریان دایمی خود درآمد فراوان و در عین حال درآمدی همیشگی داشته باشند.
مشتریان جدید
در مورد مشتریان جدید همیشه مراقب باشید که شما باید صورتحسابهای منطقیتری نسبت به رقبایتان ارایه دهید. در چنین موارد در نظر داشته باشید که سود درازمدت داشتن میتواند بهتر از سودهای کوتاه مدت و گذرا باشد.
نرمافزارها
از نرمافزارها برای محاسبات و مدیریت امورتان استفاده کنید. این کار از دقت و سرعت بیشتری برخوردار است.
چه کسانی، چطور و چرا؟
این سه پرسش، پرسشهایی مهم هستند. اما در چه زمینههایی؟
محصولگرا بودن: از مشاوران فنی برای ارتقای کیفی محصولات استفاده کنید.
مشتریگرا بودن: مشتریان را طبقهبندی کنید تا تیم فروش در برقراری ارتباط به مشتریان دچار کشمکش و تداخل وظیفه نشود.
قلمرو گرا بودن: این موضوع بیشتر به شرکتهای بزرگ مربوط میشود که باید خط ارتباط با مشتریان خودشان را در منطقههایی که در آنها فعال هستند، حفظ کنند.
وظیفهگرا بودن: پرسنل باید وظایف خود را به خوبی بدانند و هر کدام به موقع خود، نقش خود را به درستی ایفا کنند.
بازاریابی ارتباطات
در بحثهای مربوط به بازاریابی مقوله ارتباطات هم جایگاه بسیار مهمی دارد. به دیگر سخن، این ارتباطات است که تصویر عمومی یک شرکت را میسازد. بازاریابی و ارتباطات در واقع دو مولفه هستند که از یکدیگر جداییناپذیرند. یک استراتژی موفق بازاریابی، یک تیم قوی روابط عمومی و یک بخش فروش ورزیده میتوانند بسیار برای ارتقای جایگاه یک شرکت موثر باشند.
اما باید بدانید که ارتباطات، تبلیغات نیست. ولی بسیاری از افراد این دو را با یکدیگر اشتباه میگیرند. تبلیغات یکی از مولفههای ارتباطات است که البته مهم هم هست.
ارتباطات به همه فعالیتهایی اطلاق میشود که یک شرکت را معرفی میکند که میتواند فرضا با تماس گرفتن یک فرد از واحد فروش با یک مشتری آغاز شود یا اینکه شرکت، نامهای را برای یک مشتری ارسال کند، یا تابلویی باشد که بر ساختمان شرکت نصب شده است. نامه، وبسایت، تلفن، بروشور، خبرنامه، محصولاتی که خودتان برای معرفی شرکتتان چاپ کردهاید همه میتوانند در این چارچوب نقش داشته باشند.
به هر حال فعالیتهای ارتباطی شما باید به ایجاد تصویری شفاف و دقیق از شرکت شما منجر شود. ایجاد تصویر پیوسته از شرکت در واقع در دنیای بازاریابی به <طراحی شرکت> Corporate design معروف شده و به اختصار به آن CD میگویند. برای داشتن چنین هویتی باید دو مقوله مهم ارتباطی را در نظر داشت:
تعریف اهداف ارتباطی
برای تعیین و تعریف اهداف ارتباطی، این مهم است که بدانید چه تصویری میخواهید از شرکت بهدست دهید و اینکه شرکت میخواهد در کجای بازار قرار بگیرد. مثلا ارایه یک چهره سنتی یا خانوادگی از یک شرکت بسیار باید با آداب ارایه چهرهای مدرن و نوآورانه از یک شرکت متفاوت باشد.
تعریف تصویر
برای تعریف تصویر شرکت حتما با مشاوران خبره یا گرافیستها و آژانسهای تبلیغاتی مشورت کنید. بخشهایی از این پروژه عبارتند از: لوگوی شرکت، رنگ شرکت، مواردی مثل کارت ویزیت، سربرگ و فرمهای صورتحساب و سایر رهنمودهای تبلیغاتی (در قالب بروشور، آگهی، غرفه )
منبع : همشهری آنلاین
معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد از اجرایی شدن طرحی خبر داده که به موجب آن تمامی خبرنامهها ونشریههای کاغذی داخلی سازمانها و وزارت خانهها باید جای خود را به پایگاههای اطلاعرسانی الکترونیک بدهند و روابطعمومیها رفتهرفته با دنیای کاغذی خود خداحافظی کنند.
پاریاب، رئیس شورای اطلاعرسانی دولت نیز پیش از این خواستار ساماندهی وضعیت انتشار نشریات داخلی سازمانها شده بود و از پیگیری کمیتهای در دولت که مسئول روند انتشارات داخلی دستگاههای اجرایی شدهاند خبرداده بود. به گفته او تعداد نشریات داخلی دستگاهها به یک دهم کاهش یافته است.
دلیل این اتفاق هم شفافیت و به روز شدن نحوه اطلاعرسانی از سوی روابطعمومیها، همگامی با اهداف دولت الکترونیک و صرفهجویی در مصرف کاغذ عنوان شد! مرکز مطالعات و تحقیقات رسانهها تعداد بولتنهای داخلی ثبت شده را 1200عنوان برآورد کرده.
در همین حال نشر غیرمجاز بولتن، بروشور و نشریه ،حکم تصرف غیرمجاز اموال دولتی را دارد و دستگاهها باید از پرداخت هزینههای چاپ و نشر آنها از محل اعتبارات خود پرهیز کنند. از سوی دیگر 2400 پایگاه اینترنتی نیز موجودیت خود را در وزارت ارشاد به ثبت رساندهاند یعنی ما دو برابر نشریات کاغذی پایگاه اینترنتی ثبت شده داریم.
این در شرایطی است که تب مجازیسازی و دوری از دنیای کاغذی مدتی است که ذهن برخی مدیران سازمانی را تسخیر کرده است.
هرچند هدف نهایی نشریههای نوشتاری داخلی سازمانها یا وزارتخانهها ساختن ذهنیتی درست از جایگاه، وظایف و برنامههای آن سازمان نزد مخاطبان و مشتریان بوده است، اما این موضوع تاکنون و در اغلب موارد جز نمونههای انگشتشمار با شکست روبرو شده است.
در اغلب نشریههای داخلی سازمانها از تخصص روزنامهنگاری هیچ بهرهای گرفته نمیشود. و در واقع بینظمی و آشفتگی بصری نتیجه ورق زدن این نشریات است. استثناءها را جدا کنیم. غالب این نشریات هیچ فکر و ایده ای ندارند و نه تنها برای مخاطب بیرون از سازمان جذابیتی ندارند بلکه برای مخاطبان و کارمندان نیز خالی از جذابیت هستند از همین رو این نشریات بازاری برای شرکت های تبلیغاتی و چاپخانه ها شده است تا پول خوبی را به جیب بزنند.
گرچه باید بین نشریه داخلی سازمان و نشریههای تبلیغی و اختصاصی مشتریان تمایز قایل شد، ولی در واقعیت اینگونه نیست و تکلیف اغلب نشریات داخلی در کشور با مخاطبانشان معلوم نیست.
مخاطب نشریه داخلی مدیران، کارکنان نمایندگیها و حداکثر خانوادههای کارکنان است. محتوای نشریه هم به درج اخبار کارمندی، اداری و طرح مسایل آنان گرایش دارد. اما برای مخاطب نشریات سازمانی نمیتوان، اخبار داخلی یک سازمان را انتشار داد. دستاندرکاران این نشریات اغلب ناچار میشوند مخاطب داخلی خود را در این تضاد نقشها کنار بگذارند و صرفا اخبار و گزارشهای رسمی و رسانهای را منتشر کنند.
اما اگر بخواهیم هم مخاطب درونسازمانی را حفظ کنیم و هم جنبه اطلاعرسانی به مخاطبان خاص برونسازمانی را فراموش نکنیم، چه باید بکنیم؟ روزگاری بود که سرعت، در انحصار روزنامهها بود. سرعت، بعدها به خبرگزاریها واگذار شد و دیری نپایید که تلویزیونهای ماهوارهای بر جای خبرگزاریها تکیه زدند. اما اکنون عرصههای زمان و مکان هر دو در کنترل فضای سایبر است.
در دنیای امروز که همه چیز زیر سایه اینترنت و دیگر فناوریهای نوین ارتباطی قرار دارد، پیشنهاد این است که یک نشریه الکترونیکی برای همه مشتریان منتشر شود به این ترتیب، یک نماینده مجلس تنها صفحاتی از نشریه را دریافت میکند که اخبار، گزارشها و مطالب آماری را دارد و کارمند آن سازمان یا وزارتخانه، صفحه اختصاصی مسایل و اخبار سازمانی یا وضیعت امکانات رفاهی را جداگانه میبیند.
اما روابطعمومی ما آیا با یک وب سایت یا ایمیل اختصاصی، روابطعمومی الکترونیک میشود؟!
نباید فراموش کرد که متاسفانه هنوز درک درستی از روابط عمومی الکترونیک در میان مدیران روابط عمومی به دلیل عدم تخصص الکترونیکی وجود ندارد و تصور عامه مدیران از روابط عمومی الکترونیک در طراحی و راه اندازی یک وب سایت خلاصه می شود و فراتر از آن نمی رود . بنابراین با چنین رویکردی لازمه روابط عمومی الکترونیک آموزش مدیران و حتی کارکنان واحد های روابط عمومی است ، زیرا ذر این صورت است که روابط عمومی الکترونیک در حد وب سایت باقی نمی ماند.
تبدیل اطلاعات به دانش
امروز گوش دادن کار سختی شده است. باید کوتاه گفت و مفید تا شنیده شود. به بچهها نگاه کنید چقدر اهل گوش دادن هستند؛ پس وقتی مخاطب را با آسانسور به طبقه مدیریت میبریم در همان فاصله کوتاه باید خود و مجموعهمان را معرفی کنیم.
به این مهارت در دنیای روابطعمومیها میگویند Elevator speech و چرا میگویند کوتاه حرف بزن؟ برای اینکه حواس مخاطب پرت نشود و بیراهه نرود و این یکی از اصلیترین ستونها در استراتژی بازاریابی است که مخاطب متمرکز باشد، یعنی حواسش به شما باشد و استارت جلب حواس مخاطب از بیانیهای که دارید میفرستید زده میشود، باید از زیادهگویی و اینکه مشتری دو ساعت بخواند و متوجه نشود دوری کرد.
اساساً سیاستهای کاری روابطعمومی دیجیتال بر شفافیت استوار است. این بر خلاف روابطعمومی سنتی است که فقط نگاهبان نور؛ روشنایی و قدرت است و هیچ اجازهای به طرف مقابل نمیدهد و همیشه هر وقت با آن تماس بگیرید همه چیز خوب است و هیچ ضعفی وجود ندارد. این با تفکر روابطعمومی دیجیتال کاملاً در تضاد است.
روابطعمومیدیجیتال دیگر از زبان شرکت و وزارتخانه خود حرف نمیزند، دیگر ماجراهای شرکت را بازگو نمیکند بلکه همه چیز را از زاویه دید مشتریان طراحی میکند و حتی گزارشهای سالیانه آخر سال را هم از زبان مشتریانشان به چاپ میرساند.
خبرنامههای الکترونیکی باید تابع زمان باشند چون علاقههای مردم یکی نیست. چیزهایی وجود دارد که میخواهند درباره آنها بیشتر بشنوند و آگاه شوند و همین طور مسائلی است که آنها به هیچ عنوان نمیخواهند درمورد آنها بشنوند یعنی به آنها علاقه خاصی نشان نمیدهند. پس باید این موارد را 24 ساعته مدنظر داشت تا به نتیجه دلخواه رسید.
یکی از خطراتی که روابطعمومیها را در فضای وب تهدید میکند این عادت است که تصور کنند برای روزنامه نگار حرفهای خبر تهیه میکنند. در حالیکه در روابطعمومیهای پیشرو جهان شیوه خبردهی معطوف به مخاطب است. آنها مخاطبان بیحوصله را مدنظر گرفتهاند.
چون اصطلاحات در فضای وب باید مصرفیتر از فضای روزنامه باشد و به همین خاطر، یکی از بزرگترین تهدیدها همین است که مخاطب خود را به درستی نشناسیم.
حال اگر منظورتان از روابطعمومی الکترونیک، سایت است با شرمندگی باید بگوییم که آنچه ما از سایت در کشور خودمان میبینیم در واقع سایت نیست بلکه بروشور سایت است و این روابطعمومی الکترونیک نیست. به امید افزایش درک درست از روابط عمومی الکترونیک.
چند وقتی است که در خصوص شخصیت ها و سازمانهای دولتی و خصوصی که پرآوازه شدن تحقیقی را شروع کردم . آنچه در نتایجی که بدست آوردم مرا شگفت زده نمود ، نقش رسانه های خبری مانند مطبوعات و رادیو و تلویزیون در افزایش یا کاهش محبوبیت سازمانها و افراد بود. پوشش رسانه ای ، وقایع یا فعالیت های سازمانهای دولتی یا خصوصی از دیر باز در کشورهای غربی رواج داشته و شاید بتوان به جرأت از آنان بعنوان دکترین آن نام برد.آنچه کشورهای غربی در عرصه های سیاسی و بین المللی از آن برای توجیه فعالیت های خود بهره می برند در همین راستا قرار می گیرد.(جنگ خبری – تبلیغاتی)
اما جایگاه پوشش رسانه ای چرا در میان سازمان های ایرانی مبهم است؟
اگر بخواهیم در این خصوص به دنبال عامل های تاثیر گذار باشیم بسیار است که من در اینجا به چند مورد آن اشاره می کنم:
1- تبلیغات مقدم بر اطلاع رسانی: متاسفانه ذهنیت قالب مدیران ما بر این است که تنها راه جذب مخاطب و ارتباط با آن تبلیغات است و بس. به عبارتی دیگر در سازمانهای دولتی و خصوصی به مخاطب تنها به عنوان یک خریدار و مصرف کننده صرف نگاه می شود و این اصل فراموش شده که مخاطبان اگر در جریان امور مختلف یک سازمان و فعالیت های آن قرار بگیرند بیشتر و بهتر ارتباط برقرار می سازند و بقای مدیر و سازمان را تضمین می کنند.
2- کمبود متخصص: زمانی که چند سال پیش برای پوشش همایش شرکت نفت بهران از سوس مدیر روابط عمومی آن انتخاب شدم ، به این فکر می کردم که چرا چنین مدیر با سواد و متخصصی از من برای پوشش رسانه ای دعوت نمود ؟ بعد ها متوجه شدم تنها عامل انتخاب من، نبود یک متخصص آشنا با مفاهیم پوشش رسانه ای در آن شرکت ، بوده است .
باید اقرار کرد که در این خصوص متاسفانه مانند سایر موارد با کمبود متخصص و فراوانی افراد نا آگاه مواجه هسنیم . که این مورد باعث شده که سازمان های حتی بزرگ همواره از عدم انعکاس فعالیت های خود در جامعه ناراضی باشند و روابط عمومی ها را مقصر بدانند. در کشورهای پیشرفته برای هر کاری که در تبلیغات و فعالیت های رسانه ای شما تصور کنید متخصص وجود دارد . بعنوان مثال ساده نوشتن متن های آگهی را فقط افراد متخصص و خبره انجام می دهند نه هر کسی که از راه رسید آگهی نویسی کند. اما حکایت کشور ما چیز دیگری است و این خود باعث شده که افراد نا آگاه بر مسند روابط عمومی های ما قرار گیرند و تنها به صرف هزینه های زیاد تبلیغاتی بخواهند در جهت اعتلای موسسه خود قدم بردارند.
3- مدیران بی اطلاع: کشور ما دارای مدیرانی است که به سادگی و بر اساس عدم اطلاع و دانش رسانه ای در چنگال افراد سودجو قرار گرفتند و چون نمی خواهند این نقیصه را آشکار سازند هر آنچه افراد به اصطلاح متخصص می گویند را با جان دل قبول و اجرا می کنند . مدیران باید بدانند که دانش رسانه ای تنها آشنایی با مفاهیم کار با رسانه هایی نظیر روزنامه ها ، نشریه ها و رادیو و تلویزیون نیست بلکه تشکیل کمیته ای را می طلبد که بر اصول روانشناسی اجتماعی ، جامعه شناسی ، ذهنیت سازی اجتماعی و مبانی ارتباطات آشنا باشند.
این مبحث را در آینده ادامه می دهم شاید اتفاق مبارکی افتد!
انتخابات ریاست جمهوری سال 75 باعث شد تبلیغات سیاسی در ایران جایگاه خاصی پیدا کند زیرا در آن سال محمد خاتمی با بهره گیری از همین نوع تبلیغات توانست با رای بالای بر مسند ریاست جمهری ایران تکیه کند.
اما تبلیغات سیاسی چیست؟
تلاش عمدی که توسط برخی افراد یا گروه ها با بهره گیری از وسایل ارتباط جمعی برای کنترل، تغییر یا شکل دادن نگرش ها صورت می گیرد را تبلیغات می نامند. اما آنچه در تبلیغات سیاسی بیش از انواع دیگر آن مهم است شناخت روش ها تبلیغاتی و استفاده بجا از آنها برای ایجاد حداکثر تاثیر است. تبلیغاتچی باید بیش از آنکه در پی تبعیت از قواعد علمی باشد ، به افزایش میزان ترغیب فعالیت خود علاقه مند باشد. تبلیغاتچی های روسی ، شکار خود را به دقت انتخاب می کردند و سعی داشتند پیامهای خود را طوری تنظیم کنند که برای گروههای خاصی از مردم ، جذاب باشد.
اگر بنا باشد تبلیغات هدف مورد نظر ما را برآورده سازد حتما باید از تمامی دانش ها بخصوص مردم شناسی، جامعه شناسی و روانشناسی بهره بگیرد به همین منظور است که در تیم های تبلیغاتی اکثر کشورهای پیشرفته افراد با گرایش های خاص علمی انتخاب می شوند تا بتوانند اثر تبلیغ را گسترش دهند و هدف گیری مخاطب بهتر و اصوای تر انجام گیرد .
دست اندرکاران تبلیغات با یک چالش عمده روبرو هستند و آن این است که چگونه کالاها، خدمات و ایده های خود را از طریق رسانه ها به خریداران ارایه کنند. از این راه حداکثر بهره وری را از فعالیتهای تبلیغاتی و ترفیعی خود به دست آورند. برای انجام این کار، آنها باید درک مهمی از ارتباط بین محصولات و بازارها داشته باشند. برقراری ارتباط بین محصول و بازار، اصل اساسی بازاریابی و مدیریت بازاریابی است و آنها بااستفاده از ابزارهای خود می توانند به این ارتباطات دست یابند.
متاسفانه نقش و اهمیت بازاریابی در بعضی از موارد به درستی برای دست اندرکاران صنعت و تجارت روشن نیست، مثلاً برای تامین مالی صنعت و خرید مواد اولیه برای تولیدات اهمیت بالایی وجود دارد اما اهمیت اینکه چه محصولاتی را مشتریان می خواهند، چگونه باید این محصولات به اطلاع مشتریان رسانده شود و چگونه این محصولات توزیع شود به خوبی تبیین نشده است.
به منظور طراحی کالا و اثربخشی برنامه ارتباطات منسجم بازاریابی ضروری است که متصدیان تبلیغات درک صحیح و مناسبی از فرایند تحقیقات بازاریابی داشته باشند تا بتوانند با دیدی جامع از فرصتهای بازار، بازارهای هدف مناسب برای شرکت، سیاستها و برنـــامه های قیمت گذاری، توزیع، طراحی و تولید محصولات این برنامه را به صورت کارا و اثربخش طراحی کنند.
هر شرکتی باید توانایی تشخیص فرصتهای جدید بازار را داشته باشد. در محیط پیچیده، همواره فرصتها و تهدیدهای جدیدی وجود دارد.
تهیه اهداف تبلیغات باید برمبنای تحلیل وضعیت (تحقیق بازار از جایگاه بازار، مشتری، رقبا) و شناسایی و تعریف ویژگیهای ترفیعی که شرکت یا نام تجاری محصول با آن مواجه است صورت پذیرد. اهداف تبلیغات از اهداف و بازاریابی شرکت نشات می گیرد.
اهداف و استراتژی های بازاریابی بیان کننده این است که برنامه کلی بازاریابی شرکت طی یک مدت معین به چه چیزهایی دست پیدا خواهد کرد. اهداف بازاریابی غالباً در نتایج مشخصی همانند حجم فروش، سهم بازار، سود، یا برگشت سرمایه تعریف می شود. اهداف بازاریابی مناسب و دقیق غالباً قابل کمی شدن (مثلاً افزایش 10 درصد فروش محصول X در بخش مصرف کنندگان بازار در ماه 12 آینده - واقع گرایانه و قابل دستیابی هستند. مثلاً بعضی از شرکتها در جستجوی توسعه توزیع و فروش محصولات شان در بخشهای مختلف بازار هستند. یا بعضی از شرکتها می خواهند حجم فروش محصولات خود را به مشتریان فعلی خود افزایش دهند.
به سبب اینکه تبلیغات جزیی از ابزار آمیخته بازاریابی است مدیران ارتباطات بازاریابی شرکت (مدیران تبلیغات) باید برنامه بازاریابی شرکت را مرور کنند و دریابند که شرکت طی برنامه بازاریابی خود می خواهد به چه چیزی دست پیدا کند. مدیران تبلیغات باید توانایی تبدیل و تفسیر اهداف بازاریابی شرکت به اهداف ارتباطات و اهداف ترفیعی ویژه را داشته باشند.